سهیلا
روزهای زیبا و شادی داشته باشید … بعد از یه چند وقتی تأخیر که به خاطر انجام کارای شخصیم بود ، اینم اون داستانی که قولش رو داده بودم … قبل از اینکه بخونیدش لازمه بازم بگم که داستانهای وبلاگ من تخیلی نیستند … راستی از ایده هایی که دادید ممنونم . ………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………
چند هفته ای می شد با مریم آشنا شده بودم ، حدوداً سی سالش بود . فوق العاده زیبا … با هم خیلی تلفنی صحبت کرده بودیم و می شه گفت هر دومون برای اینکه پارتنر طرف مقابل باشه آماده شده بودیم . من ( سهیل ) 22 سالم بود … خیلی وقت بود توی رویاهام خودم رو اسلیو فرض می کردم و کلاً با تمام زنایی که می دیدم ( هر کس که خوشگل و … بود ) توی ذهنم باهاش رابطه داشتم .
مریم درست طرف مقابلم بود ، از طرفی حرفه ای بود . یه خصوصیت فوق العاده بی نظیر داشت . مریم جدا از اینکه میسترس بود ، دو جنسه بود . زنی که کیر داشت …
vaghean mamnoonam yeki az fantezihaye khodam bood
sage palis said this on فوریه 12, 2008 در 1:58 ق.ظ. |
سلام
امشب با وبلاگت آشنا شدم. خیلی خوبه. ادامه بده.
موفق باشی
farshad said this on فوریه 23, 2008 در 12:33 ق.ظ. |
سلام
آپ نمی کنی؟
farshad said this on مارس 11, 2008 در 7:50 ب.ظ. |
سلام
ادامه نمیدی؟
farshad said this on آوریل 4, 2008 در 6:08 ب.ظ. |
سلام
خيلى كيرى بود
سيامك said this on دسامبر 22, 2008 در 1:53 ب.ظ. |
kheili khob bod vali ye soal?aia mikhay aiandei dash te bashi?
kami said this on فوریه 10, 2009 در 2:48 ب.ظ. |